۱. عقده حقارت خامنه ای از اینکه در دوره جوانی توی عراق نتوانسته تحصیل کنه: توی سلسله مراتب آخوندهای شیعه، تحصیل کردن و زندگی در «عتبات عالیات» (دکان های کاسبی سنتی ملاهای شیعه سر قبر امامان) کلی کلاس داره (قابل مقایسه با زندگی در غرب و تحصیل توی هاروارد و MIT برای نسل جدید!). چون عموما این طور تصور می شده که کسی که در عراق و کنار قبور ائمه زندگی کرده (به قول قدما «مجاور شده») می تونه عربی رو بهتر حرف بزنه و با تلفظ «ع» از ته معده و سوت زدن موقع تلفظ «ص» نشان بدهد آخوند عربی دان تر و در نتیجه فرهیخته تری است چرا که به زبان الله بهتر صحبت می کند.چنین کسی می تواند مردم (اسپانسرهای بالقوه) جلوه بدهد که به عرش الاهی و سلسله مراتب قدرت الاهی نزدیک تر است و سرویس روحانی اریجنال تری را عرضه می کند. چه بسا دیکتاتور سرشار از بغض و عقده با زیردست کردن این عراقی زاده ها می خواهد این عقده قدیمی «عراق نرفته» بودن خودش را سرکوب کند.
دلیل دوم: همان طور که خیلی از دوستان گفته اند و نوشته اند خیلی از این آخوندها و آخوندبچه های عراقی زاده به خاطر اینکه دوران کودکی و شکل گیری شخصیت شان را در کربلا و و نجف گذرانده اند هیچ خاطره معنادار و عرق ملی به ایران و ایرانی ندارند. وطن و آب و خاک برای اینها عاطفه ای برنمی انگیزد (مثل خمینی که هیچ احساسی از آمدن به ایران نداشت). از جهت اقتصادی هم روزی شان از قِبَل کاسبی بر سر منابر و دریافت وجوهاتی بوده که شیعیان نادان برای خمس و زکات و زیارت قبور قدیسین شیعه و (به قول صادق هدایت) استخوان سبک کردن خرج می کنند. آب و خاک و زمین هیچ گاه منبع مستقیم رزق این صنف دین فروش نبوده است. الان هم که یمن چنگ انداختن روی درآمدهای سرشار نفتی ایران همچنان منتزع از آب و خاک به نوعی دیگر به زندگی انگلی شان ادامه می دهند. به بیان دیگر این جماعت هیچ وقت ریشه در خاک نداشته اند. وقتی کسی ریشه ای در خاک نداشته باشد آماده تر است تا آن خاک را به باد دهد.
با توجه به این موارد به نظرم عجیب نیست که می بینیم خامنه ای این جماعت عراقی زاده را به نوکری ترجیح می دهد و این نوکران کوردل بهتر از دیگران حاضرند با طیب خاطر چاکر و فرمانبر سیاست های ضدانسانی و ضدایرانی دیکتاتور شیعه باشند.